سلام دیروز مادر جان رفتن کلی خرما خریدن و برای امشب هم شام تدارک دیدن ، که قراره در پارک صرف بشه... اصرار بنده هم مبنی بر عدم خرید سایر اقلام مقوی ، پس از 3 روز کارگر واقع نشد. ولی مانع بسته بندی کردن اونا بعنوان آذوقه ایام آموزشی شد...
توی این مدت مادر جان بیشتر از هر کس دیگه ایی اذیت شد ، حرص خورد و کلی یواشکی و گاهی هم در علن و پیش روی من چشمای قشنگش نمناک میشد...
البته پدر جان هم اذیت شدن ول ادامه چی شد که رفتم ؟...
ادامه مطلبما را در سایت ادامه چی شد که رفتم ؟ دنبال می کنید
برچسب : مادرم,پدرم,حواشی,رفتن, نویسنده : lawsoldier بازدید : 53 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:54