ادامه چی شد که رفتم ؟

ساخت وبلاگ
سلام دیروز مادر جان رفتن کلی خرما خریدن و برای امشب هم شام تدارک دیدن ، که قراره در پارک صرف بشه... اصرار بنده هم مبنی بر عدم خرید سایر اقلام مقوی ، پس از 3 روز کارگر واقع نشد. ولی مانع بسته بندی کردن اونا بعنوان آذوقه ایام آموزشی شد...  توی این مدت مادر جان بیشتر از هر کس دیگه ایی اذیت شد ، حرص خورد و کلی یواشکی و گاهی هم در علن و پیش روی من چشمای قشنگش نمناک میشد...  البته پدر جان هم اذیت شدن ول ادامه چی شد که رفتم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه چی شد که رفتم ؟ دنبال می کنید

برچسب : مادرم,پدرم,حواشی,رفتن, نویسنده : lawsoldier بازدید : 53 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:54

سلامشب گذشته به اتفاق خانواده رفتیم پارک و کمی تفریح کردیم و بعد هم شام خوردیم ولی مادرجان از سر شب به خاطر استرس سر درد داشتن و من هم هرچی اصرار کردم راضی به دکتر رفتن نشدن...  البته همه مادرا نسبت به فرزندانشون محبت دارن ولی میزان محبت در بعضی افراد بیشتر و مشهود تر هستش و در برخی کمتر...  اتفاق دیگه ایی که افتاد این بود که کارت عابر بانکم گم شد و مبلغ پولی که دست بنده امانت بود هم اتفاقاً در هم ادامه چی شد که رفتم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه چی شد که رفتم ؟ دنبال می کنید

برچسب : اعزام, نویسنده : lawsoldier بازدید : 40 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:54

سلام همه ما دانشجوهای حقوق یا اگه نگم هممون ، ولی اکثر قریب به اتفاق مون با این فکر که روزی وکیل بشیم وارد این رشته شدیم...خداییش هم پرستیژ این شغل در جذب به این رشته موثر بوده و هست. فکرشو کن بعد از حداقل 3 یا 4 سال درس خوندن توی دانشگاه و تقریباً یکسال و چند ماه کار آموزی میشی آقای وکیل یا خانم وکیل و بعد یه گل سینه بسیار زیبا که از صدتا نشان لیاقت و شجاعت و رشادت و... با ارزش تره میشینه روی یقه کت یا روپوش شما ؛ این که میگم از صدتا نشان لیاقت و شجاعت و رشادت با ارزش تره یعنی شمای وکیل از امروز باید مثه یه سرباز از حقوق موکلت به صورت اخص و به صورت اعم ، از حقوق و قوانین دفاع کنی پس اون خیلی ادامه چی شد که رفتم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه چی شد که رفتم ؟ دنبال می کنید

برچسب : رفتم, نویسنده : lawsoldier بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:11

سلامالآن که دارم این متن رو براتون مینویسم دو روز دیگه باید برم پادگان و خودم رو معرفی کنم. جالب تر این که فردای روز اعزام من عروسی پسرخاله جان هست و امیدوارم که بر اساس گفته اسلاف به خدمت رفته ، روز اول تنها جهت دادن استحقاقی یعنی همون لباس و سایر وسایل شخصی باشه و بعدش ما رو مرخص کنن تا چن روز آینده و بنده حسرت به دل شام عروسی پسر خاله جان نمونم... بنده باتوجه به دلیلی که براتون گفتم قصد خدمت رفتن رو نداشتم تا این که دوستان با درایتی که نشون دادن من رو مجبور به کاری کردن که اصلاٌ خوشایندم نبود ولی دیگه نه گریزی داشتم و نه گزیری... در اثناء سال آخر تحصیل با توجه به کش دار شدن مدت تحصیلم ، پسر ادامه چی شد که رفتم ؟...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه چی شد که رفتم ؟ دنبال می کنید

برچسب : ادامه,رفتم, نویسنده : lawsoldier بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 3:11